کد مطلب:51850
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:7
داستان انعقاد صلح حديبيه چيست؟
پيغمبر اسلام(ص) در سال ششم هجرت ماه ذي القعده تصميم گرفت كه به اتفاق مهاجرين و انصار و ساير مسلمانان به عنوان مراسم «عمره» به سوي مكه حركت كند، و قبلا به مسلمانان اطلاع داده بود كه من در خواب ديدم همراه يارانم وارد «مسجد الحرام» شدهايم و مشغول مناسك عمره هستيم. پيامبر خدا(ص) همه مسلمانان را تشويق به شركت در اين سفر نمود، اما گروهي خودداري كردند، ولي جمع كثيري از مهاجران و انصار و اعراب باديهنشين در خدمتش عازم مكه شدند.
اين جمعيت كه در حدود يكهزار و چهارصد نفر بودند همگي لباس احرام بر تن داشتند و جز شمشير كه اسلحه مسافران محسوب ميشد هيچ سلاح جنگي با خود بر نداشند.
مسلمانان در «ذي الحليفه» نزديك مدينه احرام بستند و با تعداد زيادي شتر براي قرباني حركت كردند.
وضع حركت پيامبر(ص) به خوبي نشان ميداد كه هدفي جز انجام اين عبادت بزرگ ندارد. تا اينكه پيامبر(ص) وارد سرزمين «حديبيّه» شد (حديبيّه قريهاي در نزديكي مكه بود كه حدود 20 كيلومتر تا مكه فاصله داشت).
ولي در اينجا قريش با خبر شدند و راه را بر پيغمبر(ص) بستند، و از ورود او به مكه مانع شدند و در واقع تمام سنتهائي را كه در زمينه امنيت زائران خانه خدا در ماه حرام داشتند زيرپا گذاشتند، چرا كه آنها معتقد بودند در ماههاي حرام (از جمله ماه ذيالقعده كه پيامبر در آن ماه قصد عمره داشت) و مخصوصاً در حال احرام نبايد مانع هيچكس شوند، حتي اگر قاتل پدر خويش را در اين ايام و در اين مراسم ميديدند ابداً متعرض او نميشدند.
در اينجا سفرائي ميان قريش و پيامبر(ص) رفت و آمد كردند تا مشكل به نحوي حل شود، سرانجام «عروة بن مسعود ثقفي» كه مرد هوشياري بود از سوي قريش خدمت پيامبر(ص) آمد، پيامبر(ص) فرمود من به قصد جنگ نيامدهام و تنها هدفم زيارت خانه خدا است.
در اين ميان پيامبر(ص) به «عمر» پيشنهاد فرمود كه به مكه رود و اشراف قريش را از هدف اين سفر آگاه سازد، عمر گفت قريش با من عداوت شديدي دارند، ومن از آنها بيمناكم، بهتر است كه «عثمان» به اين كار مبادرت ورزد، عثمان به سوي مكه آمد و چيزي نگذشت كه درميان مسلمانان شايع شد او را كشتهاند، در اينجا پيامبر(ص) تصميم به شدت عمل گرفت، و در زير درختي كه در آنجا بود با يارانش تجديد بيعت كرد كه به نام «بيعت رضوان» معروف شد، و با آنان عهد بست كه تا آخرين نفس مقاومت كند، اين موضوع به گوش مشركان رسيد و رعب و وحشتي در قلوب آنها افكند و عثمان را آزاد كردند. قريش «سهيل بن عمرو» را براي مصالحه خدمت پيامبر(ص) فرستادند، ولي تأكيد كردند كه امسال به هيچ وجه ورود او به مكه ممكن نيست. بعد از گفتگوهاي زياد پيمان صلحي منعقد شد.
قصه هاي قرآن
حضرت آيت الله مكارم شيرازي
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.